معرفت






















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


شعر دل نوشته

 

 

لیوان مشروب

 

سلامتی رفیقی که با خونه دعواکرد و6ماه رفت خونه رفیقش موند بعد از 6ماه که سر کوچه وایساده بود

به دختری که داشت از سرکوچه ردمی شد تیکه انداخت بعد دوستاش بهش گفتند ای خواهر همون رفیقته که 6ماه

تو خونش زندگی کردی.ناراحت میشه .میره پیش رفیقش میبینه داره عرق میخوره بهش میگه من خواهرتو نشناختم

بهش تیکه انداختم.بعد رفیقش  براش یک پیک میریزه میگه سلامتی رفیقی که 6ماه تو خونم

زندگی کرد ولی یک نگاه به خواهرم ننداخت که بشناستش.



نظرات شما عزیزان:

کارولینا
ساعت23:38---7 اسفند 1392
سلام وبلات خیلی قشنگه به وبلاگ منم سربزنwww.karolina.loxblog.com

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 7 اسفند 1392برچسب:,ساعت21:34توسط 2mpz | |